در این پست به معرفی و زندگینامه صائب تبریزی میپردازیم.
برای آشنایی با زندگی میرزا صائب تبریزی با ما همراه شوید.
میرزا محمد علی پسر میرزا عبدالرحیم تبریزی اصفهانی معروف به صائبا از استادان بزرگ شعر فارسی در عهد صفوی است. خاندان او اصلا تبریزی و از اعقاب شمسالدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر معروف سدۀ هشتم و آغاز نهم بود. ولی تربیت میرزا محمد علی در اصفهان بوده و به همین سبب او را در تذکرهها گاه تبریزی و گاه اصفهانی گفتهاند. در حالی که شاعر انتساب خود و خاندانش را به تبریز فراموش نمیکرد:
صائب از خاک پاک تبریز است
هست سعدی گر از گل شیراز
صائب در اصفنزدهان پرورش یافت و بنابر شیوۀ زمان به یقین آنچه را از دانشهای ادبی و عقلی و نقلی که در بایست فرهیختگان زمان بود نزد استادان آن شهر و نبشتاری (خط)را از عم خود شمسالدین تبریزی معروف به شیرین قلم آموخت. دربارۀ تاریخ تولد میرزا محمد علی صائب محققان و تذکرهنویسان آراء و عقاید متفاوتی ابراز داشتهاند و مورخ مشهور ترک Islam Ansiklopedisi (دایره االمعارف اسلامی) است که سال تولد او را ۹۹۹ در تبریز نوشته است.
به گفتۀ علامه شبلی نعمانی: «صائب از خاندان شریف و پدرش از بازرگانان معروف بود، ولادتش در تبریز، لیکن نشو و نما و تربیت او در اصفهان شده است و بنابراین او را تبریزی و اصفهانی هر دو میگویند.»
صائب درباره زادگاه خود میگوید:
ز خاک پاک تبریز است صائب مولد پاکم
از ان با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم
ز حسن طبع تو صائب که در ترقی باد
بلند نام شد از جمله خطۀ تبریز
در بهار سرخرویی همچو جنت غوطه داد
فکر رنگین تو صائب خطۀ تبریز را
صائب در جوانی بخشی از ممالک آسیای صغیر، نجف و بغداد را گشت زده و به زیارت مکه و مدینه توفیق یافته و پس از بازگشت از آن اماکن مقدس به پایبوسی حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شتافته است. او در مقطع غزلی چنین گفته است:
شکرلله که بعد از سفر حج صائب
عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
صائب در سال ۱۰۳۴ از اصفهان به عزم سفر هند حرکت کرد و به هرات و کابل رفت. در کابل به دیدار میرزا احسن الله متخلص به احسن و مشهور به مظفرخان فرزند خواجه ابوالحسن تربتی یا سبزواری که از طرف سلطان هند حکمران آنجا بود رسید و از این مرد که خود شاعر و ادیب بود اکرام و احترام بسیار یافت. ظفر خان بعد از مدتی بنا به لوازم خدمت و جلوس شاهجهان بر اریکۀ سلطنت عازم دکن گردید و صائب را نیز همراه خود بدانجا برد.
در سال ۱۰۳۹ که صائب و ظفرخان جزء ملتزمین رکاب شاهجهان در برهان پور اقامت داشتند. به صائب خبر رسید که پدرش از ایران به اکبر آباد هندوستان آمده و منتظر است تا او را با خود به ایران ببرد. بعد از آن صائب تا پایان عمر نزد سلاطین صفویه زیست و از طرف شاه عباس ثانی به لقب ملکالشعرایی مفتخر شد.
نکته: اشعار صائب را از هشتاد هزار تا صد و بیست هزار و سیصد هزار و جمعی هم بیشتر نوشتهاند.
صائب بیتردید شیعی امامی اثناعشری و مردی دیندار و مواظب فرایض و واجبات و معتقد به اصول و مبادی بوده است و قصایدی در مدح ائمه گرام در دیوان او بسیار به چشم میخورد:
من و دو چشم تر و خاک کربلا صائب
به عافیت طلبان سیر اصفهان تنها
وفات صائب را بیشتر تذکرهنویسان ۱۰۸۷ نوشتهاند و نوشته نحیفی موید این است که سنگ قبر مورخ جمادی الاولی ۱۰۸۷ به خط میرمحمد صالح از همان دوره بر سر مزار نصب بوده و تاریخ قطعی وفات شاعر است.
واعظ قزوینی شاعر هم عصر صائب یک رباعی در مرثیه او سروده است:
شد صائب از این جهان ویران صد حیف
زآن در ثمین بحر عرفان صد حیف
گفتند به ناله بلبلان تاریخش
«ای حیف ز آن هزاردستان صد حیف»
بهترین تک بیتی و دوبیتیهای صائب تبریزی:
فرامشی ز فراموشی تو میخیزد
اگر تو یاد کنی، یاد میکنیم تو را
اگر تو برگ علایق ز خود بیفشانی
بهار عالم ایجاد میکنیم تو را
صائب تبریزی
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا
صائب تبریزی
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پافتادنی که به منزل برابر است
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمه سیاهی منزل برابرست
صائب تبریزی
قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند
به من خسته به جز چشم پریدن نرسد
صائب تبریزی
فریب تربیت باغبان نخور ای گل
که آب میدهد اما گلاب میگیرد
صائب تبریزی