خانه / شعرفارسی / شعر کامل همای رحمت از شهریار

شعر کامل همای رحمت از شهریار

همای رحمت

 

شعر علی ای همای رحمت «استاد شهریار»

این شعر سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار به مناجات‌نامۀ معروف است:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوا فکندی همه سایه همارا

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من بخدا قسم خدا را

بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را

مگر ای سَحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین درخانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیرتست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند بعالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوزدل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو نای هردم ز نو ای شوق او دم

که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

 

«شهریار؛ مناجات نامه»

اشتراک گذاری:

همچنین ببینید

شعر از هوشنگ ابتهاج

کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است چه بس خیال پریشان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *