خانه / شعرفارسی

شعرفارسی

شعر عاشقانه کوتاه

    رسید خُمره ای و چاره ی خمار نشد گذشت نوبت گل دادنم، بهار نشد زنی که تشنه ی پرهیز یوسفی ست تنش به طفره رفتنم از عاشقی دچار نشد زنی که اخمِ مرا خنده کرد، اما رفت به تازیانه ی من رام شد، مهار نشد «شاعر مهدی فرجی»

ادامه نوشته »

شعر کوتاه عاشقانه

    غم، شهریاری ساخت از مردی دهاتی کاری که حالا کرده با من آرزویت در آن دل دیوانه آن دیوانگی مُرد حتی اگر یک روز برگردد به سویت عیب است عاشق باشی و اشک نریزی ای چهره ی غمگین من! کو آبرویت؟ «شاعر مهدی فرجی»

ادامه نوشته »